پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگیپژوهشنامه زنان2383-074392320180321Comparison of the efficacy of acceptance and commitment therapy and mindfulness on the suicidal ideation of depressed womenمقایسه اثر بخشی درمان مبتنی برپذیرش و تعهد و ذهن آگاهی براندیشه پردازی خودکشی زنان افسرده1233149FAذوالفقار آبیاردانشگاه فرهنگیانبهنام مکوندیدانشگاه آزاد اسلامی واحد اهوازسعید بختیارپورازاد اهوازفرح نادریاستادیار واحد علوم و تحقیقات خوزستانفریبا حافظی. دانشگاه آزاد اسلامی، واحد اهواز ، استادیار گروه روان شناسی، اهواز،ایران.(Journal Article20171111The purpose of this study was to Comparison of the efficacy of acceptance and commitment therapy and mindfulness on the suicidal ideation of depressed women referred Private psychological consulting and counseling centers..<br />This study was a randomized design with pre-test and post-test design with control group. The research population included all depressed women who referred to private psychiatric counseling and counseling centers in the years 1963-96. Twenty-four patients with depression were randomly assigned to one of the experimental and control groups. The experimental groups received eight sessions of treatment for one hour. To collect data, Beck Depression and Self-Detection Thinking Scale was used<br />The results of covariance analysis showed that there was a significant difference between two groups in post test scores of suicidal thoughts.The findings of this study showed that there was a significant difference between intervention based on mindfulness therapy and commitment and acceptance to suicidal ideation . There was a significant difference between commitment and admission and mindfulness therapy, and treatment of commitment and acceptance Has been more effective. The results of this study showed that both interventions can change and improve suicidal ideation in depressed peopleسالانه حدود یک میلیون نفر در اثر خودکشی جان خودرا از دست می دهند و بیست میلیون نفر اقدام به خودکشی می نمایند. این مطالعه با هدف مقایسه اثر بخشی درمان مبتنی برپذیرش و تعهد و ذهن آگاهی براندیشه پردازی خودکشی زنان افسرده مراجعه کننده به مراکز مشاوره و روان شناختی شهریاسوج انجام شد. این پژوهش از نوع آزمایشی و با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش شامل همه بیماران مبتلا به افسردگی که در سال 96-1395 به مراکز روان شناختی شهریاسوج مراجعه کردند. از میان مراجعه کنندگان به این مراکز 24 بیمار مبتلا به افسردگی به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی در یکی از گروه های آزمایشی یا کنترل (16نفرگروه آزمایشی و 8 نفرگروه کنترل) قرار گرفتند. نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که بین دو گروه در نمرات پس آزمون اندیشه پردازی خودکشی تفاوت معنی داری وجود داشت که مداخله مبتنی بر درمان ذهن آگاهی و تعهد و پذیرش براندیشه پردازی خودکشی اثر معنی دار داشته است ، یافته های تحلیل آزمون تعقیبی وینفرونی نشان دادکه بین درمان تعهد و پذیرش و ذهن آگاهی تفاوت معناداری وجود داشته است و درمان تعهد و پذیرش موثرتر بوده است.https://womenstudy.ihcs.ac.ir/article_3149_bb1ad2adf64651136327da7dfe6cb224.pdfپژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگیپژوهشنامه زنان2383-074392320180321The Relationship Between Knowing Gender Roles As Inflexible And Defense Of Gender Discrimination In Men And Womenانعطاف ناپذیر دانستن نقش های جنسیتی و دفاع از تبعیض های جنسیتی25353150FAابراهیم احمدیاستادیار دانشگاه آزاد اسلامی-واحد بویین زهراJournal Article20170422<span style="font-family: Times New Roman;">This study aimed to test the hypothesis that men who know gender roles as inflexible (compared to men who know gender roles as flexible), defend more of the discrimination that exists between women and men in society, but in women there is not such a relationship between knowing gender roles as inflexible and defending gender discriminations. In a descriptive-correlational design, 122 of undergraduate students of Islamic Azad University-BuinZahra Branch (3900 = N) were randomly sampled and responded to Perceived Immutability of Gender Roles scale and Gender Discrimination Advocacy scale. Pearson correlation coefficients showed that in men, knowing gender roles as inflexible has significant relationship with defending gender discriminations (<em>p</em> < 0/001) but this relationship was not significant in women (<em>p</em> < 0/201). The explanation for this pattern of results is that the discriminatory society has given a higher status to men than women.</span>پرسش پژوهش حاضر این بود که انعطاف ناپذیر دانستن نقش های جنسیتی چه رابطه ای با دفاع از تبعیض های جنسیتی دارد؟ هدف پژوهش حاضر آزمون این فرضیه بود که مردانی که نقش­های جنسیتی را انعطاف­ناپذیر می دانند (نسبت به مردانی که این نقش­ها را انعطاف­پذیر می­دانند)، از تبعیض­هایی که در جامعه میان زن­ها و مردها وجود دارد بیشتر دفاع می­کنند، اما چنین رابطه­ای میان انعطاف­ناپذیر دانستن نقش­های جنسیتی و دفاع از تبعیض­های جنسیتی در زنان وجود ندارد. در یک طرح توصیفی-همبستگی از میان دانشجویان کارشناسی دانشگاه آزاد اسلامی-واحد بویین­زهرا (3900=<span style="font-family: Times New Roman;">N</span>) 122 نفر با روش تصادفی نمونه­گیری شدند و به مقیاس انعطاف­پذیری ادراک شدۀ نقش­های جنسیتی و مقیاس دفاع از تبعیض­های جنسیتی پاسخ دادند. ضریب­های همبستگی پیرسون نشان داد که انعطاف­ناپذیر دانستن نقش­های جنسیتی در مردان با دفاع از تبعیض­های جنسیتی رابطه دارد (001/0 <span style="font-family: Times New Roman;"><em>p</em> <</span>)، اما این رابطه در زنان معنی­دار نیست (201/0 <span style="font-family: Times New Roman;"><em>p</em> ></span>). تبیین این الگوی یافته­ها آن است که جامعۀ تبعیض­آلود به مردان جایگاه بالاتری از زنان داده است.https://womenstudy.ihcs.ac.ir/article_3150_aef6999f10c2a181e80518efde641858.pdfپژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگیپژوهشنامه زنان2383-074392320180321The effectiveness of problem-solving oriented sex therapy based on the Islamic approach for couple's sexual problems (Feasibility study, compilation of conceptual model and initial therapeutic outcomes)اثربخشی درمان حل مسئله محور جنسی مبتنی بر رویکرد اسلامی در بهبود مشکلات جنسی زوجین: (بررسی امکانسنجی، تدوین الگوی مفهومی و پیامدهای اولیه درمانی)37713151FAعلیرضا احمدیاندانشجوی دکتری دانشگاه خوارزمیمحمد حاتمیدانشگاه خوارزمیعزیزالله تاجیکدانشگاه خوارزمیکیانوش زهراکاردانشگاه خوارزمیجعفر حسنیدانشگاه خوارزمیJournal Article20171129Introduction The scientific study and creating conditions to develop evidence-based treatment for sexual problems is one of the important concerns for the clients seeking to solve these problems. Considering the importance of paying attention to the cultural-religious context of the clients. therapy.<br />Method This research Delphi study method, qualitative analysis and single-case experimental intervention, effectiveness in dimensions of general sexual function, quality of marital life and sexual satisfaction was performed on 6 subjects (2 groups of three) with a problem of sexual dissatisfaction.<br />Findings The results of this study indicate that problem solving oriented sex therapy based on Islamic approach can lead to more effective improvement of couples' sexual problems. In particular, the significant effect of corrective interventions in marital life style and process.<br />Discussion and Conclusion The proposed problem solving oriented sex therapy based on Islamic approach has the potential to create more effective capacities for Iranian clients and by creating an interventional environment consistent with the culture and religion of the clients, it can be applied as an evidence-based therapeutic style in promoting the policies of couples’ sexual health system in Iran.<strong>هدف</strong>: با توجه به بافت فرهنگی– مذهبی مراجعان و نیاز به افرایش میزان ضریب اثربخشی، پذیرش و ایمنی درمانی استانداردسازی تکنیکهای درمانی جنسی با هنجارهای دینی وکاربست درمان مشکلات جنسی مبتنی بر شواهد یکی از دغدغههای مهم درمانجویان است که باید مورد توجه درمانگران قرار گیرد.<br /><strong>روش­</strong>: این پژوهش در فازهای مختلف شیوه امکانسنجی مفهومسازی و ارزیابی پیامدهای درمانی از مفاهیم نظری آموزههای دین اسلام برای تطبیق و الحاق در درمان حل مسئله محور جنسی در قالب شیوه مطالعه دلفی، تحلیل کیفی و مداخله تجربی تک موردی اثربخشی در ابعاد عملکرد کلی جنسی، کیفیت زندگی زناشویی و رضایت جنسی بر روی 6 (2 گروه سهتایی) مراجع مبتلابه مشکلات جنسی اجرا شد.<br /><strong>جمع بندی</strong>: این شیوه درمانی میتواند سبب بهبودی مؤثرتر مشکلات جنسی زوجین شود بهویژه اثر مداخله اصلاحی معنادار در متغیرهای فرایندی مانند رضایت جنسی، سبک زندگی و کیفیت زندگی زناشویی سبب دوام بیشتر آثار درمانی شد.<br /><strong>یافته های پژوهش</strong>: مداخله پیشنهادی توان این را دارد که ظرفیتهای اثربخشتری را برای درمانجویان ایرانی رقم بزند و با ایجاد زمینه مداخلاتی منطبق با فرهنگ و مذهب مراجعان بهعنوان یک شیوهنامه درمانی مبتنی بر شواهد در ترویج سیاستهای نظام سلامت جنسی زوجین در ایران به کار رودhttps://womenstudy.ihcs.ac.ir/article_3151_fa29139012cea7340d1fba7ee2148cab.pdfپژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگیپژوهشنامه زنان2383-074392320180321Assistant Professor at Institute for Humanities and Cultural Studiesتغییر الگوی تفاوت های جنسیتی در عملکرد شناختی؛ آیا شناخت در ایران به سمت زنانه شدن پیش میرود؟73993155FAروح الله شهابیپژوهشگاه علوم انسانیJournal Article20180108Gender differences in cognition are not clear, because human cognition has been traditionally studied in the distance between biology and sociocultural factors. Given the wide-ranging social changes that have taken place in Iran over the last decade, the present study aimed to identify gender differences in cognitive abilities. To this end, a sample of 661 (including 353 boys and 308 girls) was selected from elementary school children based on stratified random sampling. The participants were measured and compared with other in terms of cognitive abilities. The results showed that girls, regardless of their age, have a better performance than boys in fluid reasoning, block design, forward and reverse digit spam, reading comprehension, symbol search, objects identification, math knowledge and achievement, delayed memory, audio distinction, and comprehensive knowledge. Accordingly, it can be concluded that the pattern of gender differences in cognition has changed to the favor girls in Iranian society as a result of different responses of girls and boys to social change. Since most girls have started from a lower level, they react to and take advantage of social changes more recklessly. It seems that this has also led to their cognitive superiorityدر سنت­های پژوهشی، تفاوت­های جنسیتی در شناخت، در فاصله بین عوامل زیستی و فرهنگی اجتماعی مورد بررسی قرار گرفته است. نظر به تغییرات اجتماعی گسترده­ای که در دهه­­های اخیر در کشور ما اتفاق افتاده است هدف از پژوهش حاضر شناسایی تفاوت­های جنسیتی در توانایی­های شناختی بوده است. به این منظور نمونه­ای به حجم 661 (353 پسر و 308 دختر) کودک دبستانی به روش تصادفی انتخاب و در توانایی­های شناختی گسترده­ای سنجش شدند. نتایج نشان داد دختران گروه نمونه در متغیرهای استدلال سیّال، پردازش دیداری، حافظه کوتاه مدت و فعال، درک خواندن، سرعت پردازش، توانایی لامسه­ای، دانش و پیشرفت ریاضی، حافظه با تاخیر، تمایز شنیداری و دانش جامع، عملکرد بهتری از پسران دارند. بر این اساس پژوهش حاضر نتیجه­گیری می­کند که الگوی تفاوت­های جنسیتی در شناخت، در جامعه ما به نفع دختران تغییر کرده است. این تغییر الگو در نتیجه پاسخدهی متفاوت دختران و پسران به تغییرات اجتماعی مانند تغییر در نقش­های کلیشه­های جنسیتی و یا تغییر در فرایندهای جامعه­پذیری تبیین شده است. دختران به واسطه آنکه از یک سطح محروم­تری شروع کرده­اند به طور بی­محاباتری به تغییرات اجتماعی واکنش نشان داده و از آن بهره می­برند و همین امر نیز موجب برتری عملکرد شناختی آنها شده است.https://womenstudy.ihcs.ac.ir/article_3155_0e11dca383d74114eef7c7ceda106b4a.pdfپژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگیپژوهشنامه زنان2383-074392320180321The Relationship between Mental Characteristic Characteristics of Mental Health and the Creativity of Girl's Childrenبررسی رابطه ویژگیهای شخصیتی مادران با سلامت روان و میزان خلاقیت فرزندان دختر1011223152FAایرج صفائی رادواحد علوم و تحقیقات تهران، دانشگاه آزاد اسلامیمسعود غلامعلی لواسانیدانشگاه تهران،دانشکده روانشناسی و علوم تربیتیغلامعلی افروزدانشگاه تهرانJournal Article20170907Background: The purpose of this study was to investigate the relationship between personality traits and creativity through mediation of social satisfaction, social adjustment and mental health.<br />Method: This research is applied in terms of applied research method and descriptive method of correlation study. The statistical population of the study included kidney Student is a gifted girl working in Hamadan province's Somadas schools and their mothers, The sample size was 435 by using a stratified sampling method and considering the use of structural modeling. The data collection tool was a Neo personality questionnaire, Zoujit Afrooz satisfaction, Abedi's attitude of attitude, short form Reiff psychological well-being scale, and social adjustment questionnaire for students in theses and singing. Data analysis: Data were analyzed using the statistical method of structural equations by soft Smart PLS was analyzed.<br />Results: The results showed that the causal model of the research had a good fit and all of the paths had a positive coefficient. Apart from the pathway of psychosis, the satisfaction of pairedness and psychological distress on creativity through the intermediate variable of satisfaction of couples.<br />Conclusion: Poverty satisfaction, social adjustment and mental health can play a mediator role in the relationship between personality traits and <br /> هدف پژوهش حاضر به بررسیرابطهویژگیهایشخصیتی مادران با سلامت روان و میزان خلاقیت فرزندان دختر میپردازد. روش این پژوهش توصیفی از نوع مطالعات همبستگی است. جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان دختر تیزهوش شاغل در مدارس سمپاد استان همدان و مادران آنها بود، که تعداد کل آنها 4189 نفر است. حجم نمونه با عنایت به اینکه از مدل یابی ساختاری استفاده شده است، 435 نفر در نظر گرفته شد. ابزار گردآوری دادهها شامل: پرسشنامه شخصیتی نئو (مککری و کوستا، ۱۹۸۵)، مقیاس نگرش خلاقیت عابدی(1383) و فرم کوتاه مقیاس بهزیستی روانشناختی ریف(1989) استفاده شد. دادهها با استفاده از روش آماری معادلات ساختاری توسط نرم افزار پی ال اس (Smart<strong> </strong>PLS) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین ویژگیهایشخصیتی مادران با سلامت روان و میزان خلاقیت فرزندان دختر رابطه وجود دارد. هدف پژوهش حاضر به بررسیرابطهویژگیهایشخصیتی مادران با سلامت روان و میزان خلاقیت فرزندان دختر میپردازد. روش این پژوهش توصیفی از نوع مطالعات همبستگی است. جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان دختر تیزهوش شاغل در مدارس سمپاد استان همدان و مادران آنها بود، که تعداد کل آنها 4189 نفر است. حجم نمونه با عنایت به اینکه از مدل یابی ساختاری استفاده شده است، 435 نفر در نظر گرفته شد. ابزار گردآوری دادهها شامل: پرسشنامه شخصیتی نئو (مککری و کوستا، ۱۹۸۵)، مقیاس نگرش خلاقیت عابدی(1383) و فرم کوتاه مقیاس بهزیستی روانشناختی ریف(1989) استفاده شد. دادهها با استفاده از روش آماری معادلات ساختاری توسط نرم افزار پی ال اس (Smart<strong> </strong>PLS) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین ویژگیهایشخصیتی مادران با سلامت روان و میزان خلاقیت فرزندان دختر رابطه وجود دارد.https://womenstudy.ihcs.ac.ir/article_3152_035176c34274e67c584ae03c89e468bf.pdfپژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگیپژوهشنامه زنان2383-074392320180321The effectiveness of schema therapy-based group counseling in increasing the positive self-concept in the street womenاثر بخشی مشاوره گروهی مبتنی بر رویکرد طرحواره درمانی بر افزایش خودپنداره مثبت زنان خیابانی1231343153FAمجید ضرغام حاجبیاستاد دانشگاهمحبوبه میرباقریدانشگاه آزاد قمثمین پاکنژاددانشجوJournal Article20170630Background: The aim of this study was to evaluate the effectiveness of schema therapy-based group counseling in increasing the positive self-concept in the street women.<br /><br />Methodology: in this study, semi-experimental method with pretest - posttest with control group was used. The sample were 32 street women, covered in malls Welfare and rebirth Organization in Tehran, which were selected as available and they were assigned to two experimental and control groups, randomly. The instruments used were the Beck self-concept scale, which was completed by individuals in both control and experimental groups at the beginning of the study. At the end of 13 sessions of treatment, the questionnaire was administered in both groups. The data from both groups were analyzed with the use of covariance (ANCOVA).<br /><br />Findings: The results of data analysis showed that group counseling based on schema therapy, significantly increase positive self-concept in participants of the experimental group (0.05> P).<br /><br />Conclusion: Schema therapy can be effective in improving positive self-concept of street and homeless women.هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی مشاوره گروهی مبتنی بر رویکرد طرحواره درمانی بر افزایش خودپندارهی مثبت زنان خیابانی بود.<strong> روش: </strong>در این پژوهش از روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون ـ پس آزمون همراه با گروه کنترل استفاده شد.نمونهی مورد بررسی 32 نفر از زنان خیابانی حاضر در مراکز تحت پوشش سازمان بهزیستی و تولدی دوباره شهر تهران بودند که بطور در دسترس انتخاب شدند و بصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار داده شدند. ابزار مورد استفاده مقیاس خودپنداره بک بود که توسط افراد هر دو گروه آزمایش و کنترل در ابتدای پژوهش تکمیل شد. پس از پایان دورهی 13 جلسهای درمان، مجددا این پرسشنامه در هر دو گروه اجرا شد. دادههای بدست آمده از هر دو گروه با استفاده از آزمون آماری تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. <strong></strong><br /> <strong>یافته ها : </strong>نتایج بدست آمده از تحلیل آماری دادهها نشان داد که مشاوره گروهی مبتنی بر رویکرد طرحواره درمانی بطور معنیداری باعث افزایش خودپندارهی مثبت زنان شرکت کننده در گروه آزمایش شده است (با سطح معنیداری 05/0 > P ).بدین ترتیب طرحواره درمانی گروهی میتواند در بهبود خودپندارهی مثبت زنان بیخانمان و خیابانی موثر باشدhttps://womenstudy.ihcs.ac.ir/article_3153_4b38283f72530ab504a781fd7c5dddc5.pdfپژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگیپژوهشنامه زنان2383-074392320180321Compilation a psychological empowerment program based on individual psychology theory and and evaluation its effectiveness on female-headed household’s empowerment’sتدوین برنامۀ آموزشی توانمندسازی روانشناختی زنان سرپرست خانوار بر مبنای نظریۀ روانشناسی فردیو ارزیابی اثربخشی آن1351673154FAعلیرضا کریمی وکیلگروه روانشناسی،دانشگاه آزاد اسلامی همدان، همدان، ایرانعبدالله شفیع آبادیگروه مشاوره، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه علامه طباطبائیکیومرث فرحبخشگروه مشاوره، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبائیجلیل یونسیگروه سنجش، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه علامه طباطبائیJournal Article20170721The purpose of this study was to Compilating a psychological empowerment training program based on individual psychology Adler's theory on female-headed household’s and evaluate its effectiveness. Which was carried out in two qualitative and quantitative stages. In the first stage, thematic content analysis was used. The research community was the textbooks in which the theory of individual psychology was described. Sampling was done purposefully. The second stage was carried out using a semi-experimental method. The statistical population consisted of women headed by household. By multi-stage cluster sampling, 30 individuals were selected according to the criteria of the study. To analyze the data, one-variable covariance analysis was used. The findings indicated that the psychological empowerment training program has an impact on increasing the level of psychological empowerment of female headed households and it can be concluded that psychological empowerment is the process of empowering individuals who will be able to improve their sense of ability and competence and overcome the feeling of impotence And helplessnessهدف پژوهش حاضر تدوین برنامۀ آموزشی توانمندسازی روانشناختی زنان سرپرست خانوار بر مبنای نظریۀ روانشناسی فردی و ارزیابی اثربخشی آن بود که در دو مرحله و به صورت کیفی و کمی انجام شد. مرحلۀ اول با روش تحلیل محتوای مضمونی انجام گرفت، جامعه پژوهش منابعی(کتب) بودند که در آنها نظریه روانشناسی فردی شرح داده شده بود. نمونه گیری آن بصورت هدفمند انجام شد. مرحلۀ دوم به روش نیمه آزمایشی انجام شد که طرح آن از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعۀ آماری زنان سرپرست خانوار بودند؛ که به روش نمونه­گیری خوشه­ای چند مرحله­ای، تعداد 30 نفر، و با توجه به ملاک های ورود به پژوهش انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کواریانس تک متغیره استفاده گردید. یافته ها در بخش کیفی، منجر به ارائه برنامۀ آموزشی توانمندسازی روانشناختی برای زنان سرپرست خانوار گردید و در بخش کمی یافته ها نشان داد که برنامۀ آموزشی توانمندسازی روانشناختی بر افزایش سطح توانمندی روانی زنان سرپرست خانوار تأثیر دارد و می توان نتیجه گرفت، توانمندسازی روانشناختی فرایند قدرت بخشیدن به افراد است که باعت می شود تا احساس توانایی و شایستگی خویش را بهبود بخشند و بر احساس ناتوانی و درماندگی غلبه کنندhttps://womenstudy.ihcs.ac.ir/article_3154_a67da2b8d5215ffdf0896e63f2dc742b.pdfپژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگیپژوهشنامه زنان2383-074392320180321The Relationship between Personality Characteristics and Interpersonal Support on the one hand and Happiness on the other hand among Female bachelor Students of Islamic Azad University, Sciences Research Branch of Savehرابطه بین ویژگی های شخصیتی و حمایت بین فردی با شادکامی در میان دانشجویان زن مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد واحد علوم تحقیقات ساوه1811983399FAژاسنت صلیبیعضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانیفاطمه دُریدانشگاه آزاد واحد علوم تحقیقات ساوهJournal Article20170814The purpose of this study was to investigate the relationship between personality traits and interpersonal support on the one hand and happiness on the other hand among female bachelor students of Islamic Azad University. The research was correlational and the statistical population of all female bachelor students of Islamic Azad University in the academic year of 1393-94 was about 1500 people. The sample was 300 randomly selected using Cochran's formula, which finally resulted in 217 individuals, given the sample’s losses. For implementation of the research, short form of Neo Personality Inventory (NEO-FFI) (1992), Argyle Happiness Questionnaire (1989) and Phillips Social Support Scale (2007) were used. After analyzing the raw questionnaires, SPSS software was used to analyze the descriptive statistics and to test the hypotheses using inferential statistics of variance analysis and regression analysis. Findings of the research showed that there is no significant relationship between personality characteristics and female student happiness. There is also no significant relationship between interpersonal support and female student happiness<strong>این پژوهش با هدف بررسی رابطه ی بین ویژگی های شخصیتی و حمایت بین فردی با شادکامی در میان دانشجویان زن کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی انجام شد. پژوهش همبستگی بوده و جمعیت آماری را کلیه دانشجویان زن مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی در سال تحصیلی 94-1393 به مقدار حدود 1500 نفر تشکیل دادند. گروه نمونه با روش نمونه گیری آماری تصادفی ساده به تعداد 300 نفر با استفاده از فرمول کوکران بود که با احتساب ریزش به 217 نفر رسید. برای اجرای پژوهش از سه پرسشنامه صفات شخصیتی نئو فرم کوتاه (</strong><strong>NEO-FFI)(1992</strong><strong>)، پرسشنامه شادکامی آرگیل (1989) و مقیاس</strong><strong> </strong><strong>سنجش</strong><strong> </strong><strong>حمایت</strong><strong> </strong><strong>اجتماعی</strong><strong> </strong><strong>فیلیپس(2007)استفاده شد. پس از نمره گذاری پرسشنامه های خام، به منظور تحلیل های آمارهای توصیفی و آزمون فرضیه ها با استفاده از مدل های آمار استنباطی تحلیل واریانس و تحلیل رگرسیون از نرم افزار آماری </strong><strong>SPSS</strong><strong> استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که میان ویژگی های شخصیتی با شادکامی دانشجویان زن، ارتباط معناداری وجود ندارد. همچنین میان حمایت بین فردی با شادکامی دانشجویان زن ارتباط معناداری مشاهده نمی شود.</strong><strong></strong>https://womenstudy.ihcs.ac.ir/article_3399_d3b3b1fb813c3a9d0608cee7f1659da0.pdfپژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگیپژوهشنامه زنان2383-074392320180321خوانش اثر"رازوری زنانه" بتی فریدان با بهره گیری از روش کیفی نظریه مبنایی استراوس و کوربینخوانش اثر"رازوری زنانه" بتی فریدان با بهره گیری از روش کیفی نظریه مبنایی استراوس و کوربین1691804027FAناهید موید حکمتعضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگیآتنا غلام نیارمیدکترای جامعه شناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد دهاقانJournal Article20170916Betty Friedan was a american and social active writer in women 's affairs that who write The Feminine Mystique in 1963.This book is a classic feminine writen. The pivotal problem in this book is finding incompatibility amoung lived-experiance and sociological feminine model in the United States 1950-1960. Friedan for finding answer of her question, started to writing classic books in psychology and anthropology and feminine magazines contents analyzing and deep-interview with 200 sampeling between her classmates.بتی فریدان( 1921-2006) نویسنده آمریکایی و فعال اجتماعی در حوزه مسائل زنان بود که کتاب "رازوری زنانه" را در سال 1963 میلادی نگاشت. این اثر، از متون کلاسیک زنانه نگر محسوب می شود که انتشار آن موجب تشکیل انجمن ملی زنان آمریکا (NOW)شد. مسأله محوریِ کتاب، ریشه یابی ناسازگاری میان تجربه زیسته زنان در ایالات متحده امریکا در دهه 1950 تا 1960 میلادی با تصویری است که جامعه از " الگوی زنانه" ترسیم می نماید. فریدان برای یافتن پاسخِ پرسش خود، به خوانش متون کلاسیک در حوزه روانشناسی و انسان شناسی، تحلیل محتوای مجلات مطرحِ زنان در آن عصر و انجامِ مصاحبه های عمیق با نمونه 200 نفری از همکلاسی هایش که همگی 15 سال پیش از کالج اسمیت فارغ التحصیل شده بودند، پرداخت. هرچند مسأله فریدان، درباره موقعیتِ زنان به طور کلی بود، اما نمونه مورد مطالعه او را عمدتاً زنان طبقه متوسط مرفه حومه نشین ایالات متحده امریکا تشکیل می دادند. حاصل تلاش پنج ساله فریدان کتاب " رازوری زنانه" است که در چهارده گفتار تنظیم شده است. خوانش و نقد حاضر از کتاب "رازوری زنانه" با بهره گیری از مفاهیم چرخه نظریه مبنایی استراوس و کوربین انجام گرفته و بر اساس چرخه پیش گفته، شرایط علی، پدیده، زمینه، شرایط میانجی، کنش-واکنش و پیامدهای آن ارائه شده است.https://womenstudy.ihcs.ac.ir/article_4027_131e95ed875fcc959b67a380bee2f7fd.pdf